•  اصطلاح هیستری بسیار مبهم است

    هیستری
    هیستری
    اصطلاح هیستری بسیار مبهم است، چرا که پدیده‌های مرضی بسیار متفاوتی مانند هیستری اضطرابی، روان‌گسستگی هیستریکی، شخصیت هیستریکی و هیستری تبدیل را تحت عنوان این اصطلاح قرار می‌دهند، در حالی که هیستری اضطرابی در چهارچوب روان‌آزردگی هراس قرار می‌گیرد؛ وجود روان‌گسستگی هیستریکی قابل بحث است؛ شخصیت هیستریکی دارای معنای مشخصی نیست و تنها هیستری تبدیل می‌تواند در چهارچوب نسبتا معینی محدود شود.
    هیستری تبدیل، یک تظاهر بدنی آشکار است که در اغلب موارد، جنبه عصب‌شناختی دارد و در عین حال می‌تواند در رابطه با مشاهده‌گر، در قالب یک اختلال چندنشانه‌ای جلوه‌گر شود. این اختلال را می‌توان بر اثر تلقین برانگیخت و تحت تأثیر قرار داد. در هیستری، بر پایه نیازهای ناهشیار، میل یا اضطراب‌واپس‌زده جای خود را به یک تظاهر بدنی می‌دهد و چنین کاربرد بدنی، قابل فهم به نظر می‌آید.
      می‌توان گفت که هیستری، زبان ناهشیاری است که از طریق بدن بیان می‌شود و آن هم در حدی که بدن برای دیگری مرئی است. هیستری، یک کمک‌طلبی بی‌فریاد است و پدیده “بدنی کردن” این اختلال برای تعریف آن کافی نیست، چرا که این نوع پدیده را می‌توان در انواعی از لکنت زبان، اختلال‌های روان‌تنی و یا حتی روان‌گسستگی‌هایی از نوع کاتاتونیا نیز مشاهده کرد. معنای این سخن آن است که نشانه مرضی برای تعریف هیستری کافی نیست، بلکه باید این اختلال را در چهارچوب آن، اعم از اینکه در قالب نشانه‌های تبدیل جلوه‌گر شود یا در قالب یک روان‌آزردگی ساخت‌یافته‌تر، درک کرد.
      علامت بارز هیستری، از دست دادن غیرارادی کارکرد و یا اختلال کنش در فعالیت دستگاه عصبی ارادی و یا شعور آگاه است. اغلب، علایم این بیماری به‌طور ناگهان و در اثر شرایط حاد و هیجانی بروز می‌کند؛ مانند بی‌حسی یا فلج شدن دست و پا، غش کردن و غیره. گاهی علایم هیستری به همان سرعتی که پدید می‌آیند، ناپدید می‌شوند و غالبا می‌توان آنها را با تلقین از بین برد و یا تقلیل داد.
    دکتر پروانه صفایی مقدم