عشق زنده به گور شده

عشق زنده به گور شده
عشق زنده به گور شده
عشق حالت هیجانی قدرتمندی است ،وقتی فردی عاشق می شود و نمی تواندعشق زنده به گور شده
عشق حالت هیجانی قدرتمندی است ،وقتی فردی عاشق می شود و نمی تواند یا نمی خواهد با عشق روبرو شود و به آن پاسخ دهد ،ممکن است تصمیم بگیرد که آن را نابود کند . وقتی فردی در صدد بر می آید که عشق را نابود کند  احتمال این که عشق نمیرد هست ، عشقی که نمرده اما فرد فکر می کند که مرده است ، یک عشق زنده به گور شده است . عشق زنده بگور شده توانمندی تجدید حیات دارد و قدرتی به مراتب ویرانگرتر از یک عشق زنده را در خود نهفته دارد . دکتر یونگ بیماری را معرفی می کند که به روشنی می توان آن را قربانی یک عشق زنده به گور شده دانست .
دکتر یونگ مورد بیماری را گزارش می دهد که در بیمارستان روانی با علایم توهم و هذیان شدید ، بستری بوده است . یونگ می گوید :”برای بررسی توهمات و هذیانهای این خانم ،جلسات متعددی را به گفتگو با او صرف کردم و متوجه شدم که این خانم در زمان دانشجویی عاشق یکی از هم کلاسی های خود بوده است ، اما هرچه صبر می کند که او به خواستگاریش بیاید پسر واکنشی نشان نمی دهد . نهایتا خانم ازدواج می کند و دو فرزند پیدا می کند . یک روز یکی از همکلاسی های قدیمی او به خانه اش می آید و می گوید چرا زود ازدواج کردی ؟ او (آن پسر ) تو را دوست داشت و هنوز هم ازدواج نکرده است . بیمار پس از شنیدن این صحبتها شوکه می شود . چند روزی می گذرد و زن بچه هایش را به حمام می برد . در حمام متوجه می شود که بچه ها آب کف حمام را (در سالهای ۱۹۹۳) می خورند ،اما هیچ واکنشی نشان نمی دهد (چرا که به طور ناخودآگاه می خواست بچه ها بمیرند ، تا بتواند طلاق بگیرد و با همان پسر یا عشق خود ازدواج کند ). هر دو بچه تب می کنند و به عفونت حادی دچار می شوند ،نهایتا یکی از آنها می میرد و یکی نجات پیدا می کند و پس از آن بیماری خانم آغاز می شود ،چرا که در واقع او یک مادر قاتل بوده است .
سرکوبی و نادیده انگاشتن نمی تواند عشق را بکشد ،تنها آن را زنده به گور می کند . عشق وقتی که پاسخی دریافت نکند ،زنده می ماند و به حیات خود ادامه می دهد و امکان دارد در جایی که مناسب نیست یا زمانی که مناسب نیست سربرآورد و مدنیت ما را با وحشی گری خود از بین ببرد . عشق پاسخی مناسب و مسولانه می طلبد .
تجربه هیجانی شدید چه از نوع مثبت و چه از نوع منفی ، بیانگر زنده بودن عشق است . فردی که شدیدا احساس خشم یا نفرت دارد فردی است که به همان شدت احساس دوستی و عشق نیز دارد . بنابراین یکی از نشانه های عشق زنده به گور شده می تواند وجود احساس خشونت یا نفرت شدید نسبت به معشوق قبلی باشد .
این عشق یکی از مهمترین بسترهای آسیب رسان به فرد و خانواده است  . درمان روانشناختی یکی از راه های است که می تواند  به فرد کمک کند و در ضمن می تواند از سرکوبی عشق و زنده به گور شدن آن جلو گیری نماید .
کتاب آموزش پیش از ازدواج
تالیف مهدی میر محمد صادقی یا نمی خواهد با عشق روبرو شود و به آن پاسخ دهد ،ممکن است تصمیم بگیرد که آن را نابود کند . وقتی فردی در صدد بر می آید که عشق را نابود کند  احتمال این که عشق نمیرد هست ، عشقی که نمرده اما فرد فکر می کند که مرده است ، یک عشق زنده به گور شده است . عشق زنده بگور شده توانمندی تجدید حیات دارد و قدرتی به مراتب ویرانگرتر از یک عشق زنده را در خود نهفته دارد . دکتر یونگ بیماری را معرفی می کند که به روشنی می توان آن را قربانی یک عشق زنده به گور شده دانست .
دکتر یونگ مورد بیماری را گزارش می دهد که در بیمارستان روانی با علایم توهم و هذیان شدید ، بستری بوده است . یونگ می گوید :”برای بررسی توهمات و هذیانهای این خانم ،جلسات متعددی را به گفتگو با او صرف کردم و متوجه شدم که این خانم در زمان دانشجویی عاشق یکی از هم کلاسی های خود بوده است ، اما هرچه صبر می کند که او به خواستگاریش بیاید پسر واکنشی نشان نمی دهد . نهایتا خانم ازدواج می کند و دو فرزند پیدا می کند . یک روز یکی از همکلاسی های قدیمی او به خانه اش می آید و می گوید چرا زود ازدواج کردی ؟ او (آن پسر ) تو را دوست داشت و هنوز هم ازدواج نکرده است . بیمار پس از شنیدن این صحبتها شوکه می شود . چند روزی می گذرد و زن بچه هایش را به حمام می برد . در حمام متوجه می شود که بچه ها آب کف حمام را (در سالهای ۱۹۹۳) می خورند ،اما هیچ واکنشی نشان نمی دهد (چرا که به طور ناخودآگاه می خواست بچه ها بمیرند ، تا بتواند طلاق بگیرد و با همان پسر یا عشق خود ازدواج کند ). هر دو بچه تب می کنند و به عفونت حادی دچار می شوند ،نهایتا یکی از آنها می میرد و یکی نجات پیدا می کند و پس از آن بیماری خانم آغاز می شود ،چرا که در واقع او یک مادر قاتل بوده است .
سرکوبی و نادیده انگاشتن نمی تواند عشق را بکشد ،تنها آن را زنده به گور می کند . عشق وقتی که پاسخی دریافت نکند ،زنده می ماند و به حیات خود ادامه می دهد و امکان دارد در جایی که مناسب نیست یا زمانی که مناسب نیست سربرآورد و مدنیت ما را با وحشی گری خود از بین ببرد . عشق پاسخی مناسب و مسولانه می طلبد .
تجربه هیجانی شدید چه از نوع مثبت و چه از نوع منفی ، بیانگر زنده بودن عشق است . فردی که شدیدا احساس خشم یا نفرت دارد فردی است که به همان شدت احساس دوستی و عشق نیز دارد . بنابراین یکی از نشانه های عشق زنده به گور شده می تواند وجود احساس خشونت یا نفرت شدید نسبت به معشوق قبلی باشد .
این عشق یکی از مهمترین بسترهای آسیب رسان به فرد و خانواده است  . درمان روانشناختی یکی از راه های است که می تواند  به فرد کمک کند و در ضمن می تواند از سرکوبی عشق و زنده به گور شدن آن جلو گیری نماید .
دکتر پروانه صفایی مقدم