آیا اعتیاد یک بیماری است ؟

آیا اعتیاد یک بیماری است ؟

آیا اعتیاد یک بیماری است ؟

آیا اعتیاد یک بیماری است

متأسفانه بسیاری از افراد جامعه ، اعتیاد به مواد مخدر را معادل جرم دانسته و فرد معتاد را مجرم می دانند. این مسئله که در افراد معتاد به مواد مخدر میزان جرم و جنایت بیشتر از افراد عادی جامعه است شکی وجود ندارد؛ ولیکن هر فرد معتادی مجرم نیست و بسیاری از موارد جرم در افراد معتاد مستقیماً در ارتباط با مشکل تهیه مواد مخدر و نیاز بدنی و روانی ایشان است. در واقع فردی که مصرف مواد مخدر نیازش را برطرف می کند ؛ یک بیمار روانی محسوب می شود.

چه افرادی مستعد اعتیاد به مواد مخدر هستند؟
مطالعات مشخص نموده اکثر افرادی که به مصرف مواد مخدر وابستگی جسمی و روانی پیدا می کنند از نظر ژنتیکی مستعد اعتیاد به مواد مخدر هستند و غالباً در نزدیکانشان اعتیاد به مواد مخدر شایع است. البته این مطلب دلیل آن نیست که هر شخصی که در بین نزدیکانش اعتیاد به مواد مخدر وجود ندارد ، از نظر ژنتیکی مستعد ابتلا به بیماری اعتیاد نیست ؛ زیرا اولاً ممکن است نزدیکان شخص از نظر ژنتیک مستعد این مشکل باشند ولی تاکنون این استعداد به ظهور نرسیده و استفاده مواد مخدر را تجربه نکرده باشند ؛ ثانیاً اعتیاد به مواد مخدر فقط در زمینه ژنتیکی نیست و تیپ شخصیتی افراد نیز نقش تعیین کننده دارد.

افرادی که شخصیت های خودشیفته ، پرخاشگر و ضد اجتماعی دارند ، مستعد اعتیاد به مواد مخدر هستند ؛ زیرا مصرف مواد مخدر نیازهای روانی ایشان را کاملاً برطرف می کند. از سوی دیگر افرادی با شخصیت های افسرده و اصطلاحاً افراد با شخصیت های زود رنج و احساساتی نیز کاملاً مستعد اعتیاد به مواد مخدر هستند. زیرا در این افراد نیز مصرف مواد مخدر نیازهای درونی و روانی را برطرف می کند.

به طور خلاصه می توان گفت هر شخصی می تواند مستعد اعتیاد به مواد مخدر باشد . فرد با استفاده از مواد مخدر در مرتبه اول احساس سرخوشی می کند به گونه ای که احساس می کند نیازهای روانی یا ژنتیکی او را برطرف نموده است . بدین ترتیب از نظر روانی معتاد به مواد مخدر می شود و به مرور با استفاده های مکرر از مواد به آنها وابسته می شود . در این مرحله این شخص ، بیماری است که به مواد مخدر معتاد شده است.

علل و عوامل اعتیاد

اعتیاد نیز همانند دیگر بیماری های مزمن دارای ویژگی هایی است که این بیماری را از لحاظ پزشکی تعریف می کند. آشنایی با این خصوصیات و شناخت علل و عوامل اعتیاد به ما کمک خواهد کرد که وضعیت خود را بهتر شناسایی کرده و درک کنیم که چرا اعتیاد به عنوان یک بیماری مزمن شناخته شده است.

عوامل موثر در بروز اعتیاد
ویژگی های بیماری اعتیاد

عوامل موثر در بروز اعتیاد
اعتیاد یک بیماری پیچیده است که تنها یک عامل خاص در بروز آن دخیل نمی باشد. مجموعه ای از عوامل در بروز بیماری اعتیاد دخالت دارند که از میان آنها می توان به عوامل زیر اشاره کرد:

ژنتیک
محیط اجتماعی
جنسیت
ضعف مهارت های اجتماعی یا سازگاری
مسائل روانی / بیماری روانی
آسیب روحی / تجاوز یا آزار
روابط نابسامان خانوادگی
قومیت
فشار و زورگوئی دوستان
علم پزشکی هنوز نتوانسته است یک روش بخصوص برای درمان بیماری اعتیاد پیدا کند. تجربه نشان می دهد بهبود یافتن از بیماری اعتیاد و درمان آن به اتخاذ تدابیر مختلفی نیاز دارد . درمورد علل اعتیاد نکات ضروری دیگری هست که لازم است مورد توجه بیشتری قرار بگیرد: علل اعتیاد

برای اینکه بتوانیم مسأله ای را از طریق روانشناسی حل کنیم بهتر است ابتدا علل و عوامل بوجود آورنده آن را بشناسیم . اعتیاد به عنوان یک مسأله اجتماعی دارای علل بوجود آورنده مختلفی است که عبارتند از:

ü وراثت: والدین معتاد احتمال اینکه فرزندان معتاد داشته باشند بیشتر است .

ü خستگی: خستگی ناشی از کارهای سنگین و یا مداوم منجربه استفاده از مواد مخدر می شود.

ü خواب: بی نظمی در خواب بویژه شب بیداری منجر به استفاده از مواد مخدر می شود.

ü کمبودهای جنسی: افرادی که از رابطه معمولی برخوردار نیستند ، دچار اعتیاد می شوند.

ü افراط در روابط جنسی: این عمل باعث ضعف قوای روانی و نیز قدرت جسمی و در نتیجه گرایش به مواد مخدر است .

ü تقلید: برخی ازپدیده های اجتماعی بواسطه تقلید رواج می یابند که اعتیاد نیز از آن جمله است وتقلید در بین جوانان بیشتر است .

ü ناکامی ها: شکست وناکامی در زندگی برخی افراد که تحمل کمتری دارند موجب گرایش آنها به اعتیاد می شود .

ü استقلال طلبی جوانان:چون بسیاری از خانواده ها واطرافیان جوانان نمی توانند همگام با رشد و تغییرات جوانان گام بردارند بین آنها تعارض پیش می آید و جوانان جهت رسیدن به استقلال شخصی دست به کارهای متفاوت و ناهنجار می زنند.

ü وجود مواد مخدرو یا در دسترس بودن آن

ü مهاجرت واختلافات فرهنگی

ü وجود گروههای سودجو

ü وجود گروههای معتاد

ü اعتیاد همسرو افراد خانواده

ü پاشیدگی نظام خانواده

ü حرفه ای هایی که در ارتباط با مواد مخدر هستند

ü تجویزات پزشکی

ü نقش رسانه های گروهی

ü ثروت بیش از اندازه

ü فقر مالی

ü بیکاری

ü سهل انگاری دولتها

ü استعمار۷

جوانان

در ارتباط با جوانان و مسائل مربوط به آنها توجه و دقت کافی در امر جامعه پذیری بسیار حائز اهمیت می باشد . بسیاری از صاحبنظران معتقدند که :« فرایند جامعه پذیری جوانان ، مستقیماً وابسته به نظام آموزشی می باشد . در سالهای دوم ، سوم و چهارم دبیرستان ، پایگاههای جامعه پذیری دانش آموزان شکل می گیرد . هرشبکه و گروه ، دراین سالها جامعه پذیری را تسریع می کند .۹

از آنجا که جامعه پذیری نیز بطریقی تحت تأثیر شرایط منطقه ای و محلی قرار دارد، آموزش های لازم باید متناسب با مناطق در حال بحران باشد . به طور کلی آنچه مهم است شناخت دوره نوجوانی و جوانی ، اقتصاد پویا و بستر اجتماعی مناسب با رشد و توسعه مشاغل حرفه ای می باشد که در این راستا ، مؤسسات آموزشی می توانند با تربیت دانش آموزان ودانشجویان در سطوح مختلف شرایط مناسب را فراهم آورند . لذا مؤسسات اجتماعی شرایط فرهنگی و وضعیت مناسب آموزشی را ایفا خواهند کرد.

جوانان وخرده فرهنگ ها:

در تمام دورانها جوانان از خرده فرهنگ ها و الگوهای رفتار خاص خود برخوردار بوده اند که در سرنوشت آنها نقش تعیین کننده داشته اند . در این شرایط می توان به عنوان مثال از مواردی چون مدگرایی (پوشش لباس)، طرز محاوره ، پرداختن به موسیقی(نسبت به شرایط سنی متفاوت) ، استفاده از موتور برای تفریحات برای برنامه های مهیج ، ورزش جهت نمایش قدرت و استفاده از مواد مخدر ، دخانیات و الکل نام برد ، که برای ساماندهی هرچه مناسب تر ضرورت دارد تا توجه جدی به این امر بویژه اعتیاد بشود . زیرا اعتیاد تحت تأثیر جنبه های جسمانی بوده وعاملی است در جهت از خود بیگانگی وعدم تعلق به جامعه و به همین خاطر توجه به سه نکته ذیل در خصوص اعتیاد ضروری است :

۱- جوانان عمدتاً با نمایش ها واعمال خطرناک سعی در مطرح نمودن خود دارند . به عنوان مثال فعالیت های آنان در خیابان ها در سنین۱۶-۱۸ سالگی .

۲- گرفتن گواهینامه رانندگی در سن ۱۸ سالگی و مطرح نمودن خود برای اشتغال که البته با مشکل بیکاری مواجعه می شوند .

۳- محدودیت ورود به دنیای بزرگترها و عدم توانایی برای به نمایش گزاردن تجارب خود در سنین ۲۲ و۲۳ سالگی .

جوانان وبحران هویت :

هویت عبارت از آگاهی شخص نسبت به اینکه کیست و به کجا می رود . هویت شخص یک ساختار روانی – اجتماعی است . یعنی هم شامل طرزفکر و عقاید فرد است و هم شکل ارتباط فرد با دیگران را می سازد . اگر هویت جوانی در طول زمان و براساس تجربیات حاصل از برخورد صحیح اجتماعی ایجاد شود و جوان بتواند خود را بشناسدو از دیگران جدا سازد ، تعادل روانی وی تضمین می شود . ولی اگر سرخوردگی و اعتیاد جایگزین شود ، به جای تماس با مردم ، جوان گوشه گیر و منزوی شده و به جای تحرک به سکون گراید و به جای خودآگاهی و تعیین هویت مثبت ، درنقش خود دچار ابهام شود .هماهنگی و تعادل روانی وی به هم می خورد وبه بحران هویت دچار می شود . بحران هویت ارتباط فرد با والدین را نیز دستخوش تغییر می کند . در این حال نوجوان معمولاً علی رغم نیاز شدیدتر به دوستش و تفاهم متقابل مورد هجوم وانتقاد قرار می گیرد .همین امر موجب می شود که نسبت به دیگران و والدین خود دچار تضادها و کشمکش های ضدو نقیض شود .۱۰ وبرای اینکه خود را از این شرایط رها سازد سراغ گروه دوستان و همسالان می رود و به قولی برای احساس آرامش اقدام به اعمالی خلاف هنجارهای جامعه از جمله استعمال سوء مواد مخدر می نماید . زیرا عدم انطباق بین سطح انتظارات جامعه و خانواده از فرد وبالعکس باعث می شود در ابعاد روانی وزیستی فرد افراط و تفریط صورت گیرد و بعبارتی بهتر ، فرد دچار سرخوردگی وبحران شود و نهایتاً اقدام نابهنجاری صورت دهد. بیماریها موجب گرایش به اعتیاد می شوند:

برخی از اعتیادها در نتیجه مصرف مداوم داروهای خواب آور ویا سایر داروها مسکنی است که بعد از عمل جراحی در بیمارستان ها و یا برای تسکین بعضی از امراض صعب العلاج مورد استفاده قرار می گیرد. کثرت افراد مبتلا به مواد مخدر که جزء گروه انحرافات اخلاقی هستند به اندازه ای است که اعتیاد را جزیی از خصوصیات سایکوپاتها ( psychopathic) برشمرده اند. بعضی از افراد این گروه انحرافشان در نتیجه ضعف های شخصیتی است که از رفتارهای غیرعادی والدین در کودکی آنها و نارسایی هایی در تربیت های اولیه ایشان ناشی می شود ، برای تکوین شخصیت و رسیدن آن به مرحله ای نسبتاً کامل وجود شرایطی در زمینه رشد از هرجهت ضروری است و ایجاد گرایش به اعتیاد با چگونگی تربیت و پرورش افراد در خانواده ها بدون ارتباط نیست . سیر مدارج تکامل شخصیتی از دوران طفولیت آغاز می گردد. در آن هنگام که شخص اراده واختیار کافی برای کنترل وتغییر محرک های محیطی نداردو نمی تواند تأثیری بر آنها داشته باشد، والدین ومربیان بیشترین سهم را دررشد وتکامل شخصیتی فرد برعهده دارد. نمونه های متفاوتی از روش های تربیتی درهرجامعه ای قابل مشاهد ه است که اغلب بدون آگاهی از عواقب سوء آن توسط والدین اعمال می گردد. مثلاً مادرانی که بیش از حد به کودکشان توجه داشته و دائم از آنها پرستاری می کنند ، مانع می شوند تا طفل در جریان وقایع و مشکلات قرار گیرد و به آزمایش و تجربه آنها بپردازد . از این روی درحل معضلات آینده زندگی دچار مشکلاتی خواهد شد. همچنین والدینی که ثبات عاطفی نداشته یا فوق العاده زورگو مستبدند ، اغلب فرزندانشان را از خود طرد می کنند ، به پیشرفت های کوچک آنها قانع نیستند و در این مورد اندیشه کمال گرایی دارند .چه بسا درآینده فرزندان خود را برای قبول اعتیاد مستعد گردانند . همچنین تغذیه و سایر رفتارهای دیگر مادر در پرورش اطفال ، در آینده زندگی روانی اطفال دارای سهم بسزایی است و موجب پی ریزی برخی اعتیادات در کودکی می شود .

۲- مواد روان گردان در شخص حالات بیماریهای روانی راپدید می آورند

اگر چه وابستگی به مواد روانگردان گاهی درنتیجه ضعفهای جسمی و بیماریهای روانی است لکن مواد فوق نیزخواصی در خود دارند که حالت جنون را درشخص بوجود می آورند و نظیر آن در مبتلایان به شیزوفرنی قابل مشاهده است . توهمات ، تصورات غیرواقعی و سایر حلات در هردو گروه مشابه هم بوده و دراثر استعمال مداوم ، بی علاقگی شدید نسبت به محیط و پیشرفتهای اجتماعی ایجاد می شود مانند: حالت درخود فرورفتگی (اوتیسم) وبی توجهی به محیط(شیزوفرنیها) . اشخاصی که حشیش استعمال می کنند ، درآنان همان حالاتی بوجود می آید که در حالات کاتوتونیکی و بهت بیماران کاتوتونی وجود دارد.در مسمومیت به الکل حالات مانیک و استعمال کوکائین به نسبت زیاد حالت صرع ایجاد می کند. درتحقیقات دیگری که انجام گرفته است ، در معتادان اختلالات منش مانند پسیکوپاتیک(psychopothic) و سوسیوپاتیک(sociopathic) مشاهده شده است. در طبقه بندی ناهنجاریهای روانی که درسال ۱۹۶۸ توسط روان پزشکان امریکایی انجام گرفت ، اصولاً اعتیادات به عنوان یکی از حالات اختلالات منش شناخته شده است .

فروید خصوصیاتی را که در معتادین وجود دارد (از قبیل احساس نیاز شدید برای تهیه دارو) رجعتی به مراحل اولیه زندگی در روش برطرف ساختن اضطرابهای درونی دانسته است که معتادین به یکی از تکیه گاهها(که اغلب یکی از والدین بوده اند) پناه می برند. در تحقیقاتی که در این زمینه بعمل آمده است ، در معتادین واکنشهای نورتیک(nevortic) مانند اضطراب ، افسردگی ، انزوا و حالات پسیکونورتیک(psychonorothic) مانند نوسانات افسردگی و حساسیتهای عاطفی قابل مشاهده بوده است .

۳- مواد روانگردان بیماریزا هستند

علاوه بر موارد فوق ، مصرف متمادی مواد روانگردان در معتادین عوارض واختلالاتی را بوجود می آورد که خاص چنین موادی می باشند. استفاده متمادی از الکل معتاد را به اختلالات روانی ، خواب در بیداری ، هذیان گویی ، توصیف وقایعی که امکان به وقوع پیوستن آن وجود ندارد و توهماتی مبتلا می سازد که مشابه عوارضی است که در بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی قابل مشاهده است .

جنون الکلی نیز در اثر اختلالاتی است که به مرور در مراکز عصبی این معتاین ایجاد می گردد. (جنون الکلی در جدول بندی روان پزشکان جزء جنون عضوی پسیکوزها محسوب می شود). در طی آن ، بیماران به یک حالت هذیان گویی شدید که به اختلالاتی در بینایی و شنوایی همراه است دچار می شوند . در این بیماران همچنین حافظه به فراموشی دچار شده ، قدرت یادگیری کارهای جدید در آن کاهش می یابد .

تاکنون ارگانهای مختلف در نقاط مختلف جهان بیش از هر بیماری برای از بین بردن اعتیادات کوشش کرده اند و به موازات این مجاهدت ها اعتیاد نیز در جوامع مختلف رسوخ بیشتری یافته است . پیشگیری از اعتیاد در دوران نوجوانی

دوران نوجوانی با مسائل و مشکلات متعددی همراه است که شناسایی دقیق آن ها گاهی موثر در پیشگیری از اعتیاد و بزهکاری محسوب می شود.

▪ بحران بلوغ

نوجوانی تقریباً همزمان با بلوغ جنسی است. بنابراین تغییرات جسمی و روانی ناشی از بلوغ جنسی را می توان یکی از مهم ترین عوامل تاثیر گذار بر تفکر و رفتارهای نوجوانان در نظر گرفت.

تغییرات مذکور به حدی ناگهانی و غیر منتظره اند که ممکن است موجب نگرانی و آشفتگی نوجوان شده و زمینه را برای بروز رفتارهای انحرافی، بزهکارانه و حتی اعتیاد فراهم نمایند.

به منظور ایجاد آرامش در نوجوانان و پیشگیری از بروز رفتارهای فوق الذکر لازم است که والدین قبل از رسیدن نوجوان به بلوغ جنسی، در ارتباط با پدیده بلوغ و تغییرات جسمی و روانی ناشی از آن با فرزندان خود گفتگو نموده و زمینه را برای پذیرش این مرحله و گذر از آن فراهم نمایند. همچنین نظارت والدین بر اعمال و رفتار نوجوان و بویژه شناخت دوستان و همکلاسی های وی لازم و ضروری است.

▪ بحران هویت

بحران هویت مهم ترین عامل نگرانی و آشفتگی نوجوان در دوران نوجوانی و اوایل جوانی است. نوجوان با تمام وجود می خواهد بداند که کیست و که خواهد شد چه طریقی را باید در زندگی در پیش گیرد، و توانمندی ها و استعدادهای او در چه زمینه هایی است. نوجوان در پی یافتن پاسخ این سئوالات با گروه های مختلفی همانندسازی می کند و به جستجو در عالم بیرون و درون خویش می پردازد.

در واقع هویت یابی و شناخت خود فرایندی مادام العمر است اما نقطه اوج این فرایند و بیشترین فشارها و بحران های ناشی از آن در دوران نوجوانی تجربه می شود.

پرهیز از ارائه هویت تحمیلی و اجباری از سوی والدین یا اطرافیان و استفاده از خدمات مشاوره ای توسط افراد کاردان و خبره می تواند در کاهش تاثیرات ناخوشایند ناشی از بحران هویت موثر باشد و نوجوان را به سوی شناخت توانمندی ها و ویژگی های خود و پایبندی به هویتی مستقل و قابل انعطاف سوق دهد.

● گرایش به استقلال از والدین و پیوستن به گروه همسالان

یکی از ویژگی های دوران نوجوانی، گرایش به استقلال از والدین در ابعاد گوناگون است. نوجوان در عرصه فکر و عمل به دنبال عقاید و شیوه های جدید و اجتناب از اطاعت محض و تقلید کودکانه از والدین است.

این گرایش به استقلال و عدم تقلید از والدین در زمینه های گوناگون با شدت و ضعف همراه است.

نتایج پژوهش های مختلف نشان دهنده این نکته است که نوجوانان در زمینه انتخاب رشته تحصیلی و انتخاب شغل تا حدود زیادی تحت تاثیر والدین قرار دارند اما در زمینه نوع پوشش، زبان محاوره ای، سرگرمی ها و انتخاب سبک موسیقی بیشتر از همسالان خود تبعیت می کنند.

از آنجایی که استقلال خواهی در دوران نوجوانی امری طبیعی و حتی لازم و ضروری است، بسیاری از اختلافات بین نوجوان و والدین را باید پدیده ای عادی تلقی نمود و در بسیاری موارد نیازی به مراجعه به متخصصین بهداشت روانی ( روانشناس و روانپزشک) وجود ندارد. اما اگر اختلافات مذکور منجر به رفتارهای پرخاشگرانه مکرر بویژه پرخاشگری بدنی و یا رفتارهای خود تخریبی (مانند مصرف مواد، فرار از منزل، ترک تحصیل و یا ارتکاب جرم) شود، مراجعه به متخصصین مذکور قویاً توصیه می گردد.

اگر والدین و مربیان و معلمان، نقطه نظرات خود را همراه با استدلال های منطقی با نوجوان در میان بگذارند و درباره انتظارات و خواسته های خود توضیحات قانع کننده ای ارائه کنند و در عین حال روابطی صمیمانه و حمایت کننده داشته باشند، نوجوانان نیز استقلال مورد نیاز خود را با سهولت بیشتر و مشکلات کمتری بدست خواهند آورد. هرگونه سخت گیری و یا سهل گیری بیش از حد، بی توجهی به نوجوانان و یا رفتارهای پرخاشگرانه می تواند نتایج مصیبت باری همچون گرایش به اعتیاد، رفتارهای غیر اخلاقی و بزهکاری به همراه داشته باشد.

به نظر می رسد که معاشرت با همسالان در دوران نوجوانی ضرورتی اجتناب ناپذیر است. معاشرت با همسالان می تواند نتایج مثبتی به همراه داشته باشد که به برخی از آن ها اشاره می شود.

● پیشگیری از اعتیاد در دوران جوانی

جوانی دوره ای از زندگی است که از شروع دهه سوم زندگی تا پایان دهه چهارم ( ۲۰ تا ۴۰ سالگی) را در بر می گیرد. در این دوران رویدادهای مهمی همچون استقلال از والدین، اشتغال، ازدواج و پدر یا مادر شدن و تحکیم هویت شخصی به وقوع می پیوندد. هر یک از رویدادهای مذکور، فشار روانی قابل ملاحظه ای ایجاد می کنند و ممکن است زمینه را برای گرایش به مصرف مواد فراهم کنند.

الف) بیکاری، اشتغال و اعتیاد

پدیده بیکاری و نداشتن شغل و درآمد یکی از مهم ترین علل و عوامل ایجاد فشار روانی در دوران جوانی و بزرگسالی است. بیکاری موجب بروز احساس عدم کفایت و کارآیی در فرد می شود و مشکلات مالی و خانوادگی ناشی از آن، زمینه را برای ایجاد افسردگی، اضطراب و گرایش به مصرف مشروبات الکلی و مواد روانگردان فراهم می کند.

افزایش کیفی و کمی مهارت های حرفه ای و بهبود ارتباطات اجتماعی همراه با مثبت اندیشی و استفاده از تفکر خلاق شانس دستیابی به شغل و حرفه مناسب را افزایش داده و از بروز پدیده بیکاری تا حدود زیادی پیشگیری می کند. همچنین اتخاذ سیاست های مبتنی بر ایجاد اشتغال مولد و کارآفرینی توسط نهادهای دولتی و ملی در کاهش نرخ بیکاری تاثیر چشمگیری دارد.

کیفیت و کمیت اشتغال و ویژگی های محیط شغلی ممکن است در گرایش به مصرف موادموثر باشد. به عنوان مثال پرداختن به مشاغلی که با فعالیت بدنی فراوان و خستگی شدید همراه هستند مانند نقاشی ساختمان، نجاری، تراشکاری و جوشکاری، کار در شیفت شب ممکن است زمینه را برای گرایش به مصرف مواد فراهم نماید. افراد شاغل در این حرفه ها در صورتیکه اطلاعات درست و کاملی در زمینه عوارض مصرف مواد نداشته باشند ممکن است با هدف رفع خستگی و کاهش فشارهای شغلی اقدام به مصرف مواد نمایند. بدیهی است که مصرف مواد در دراز مدت موجب افت عملکرد شغلی و کاهش علاقه و انگیزه برای انجام کار شده و حتی ممکن است موجب از دست دادن شغل و بیکاری شود.

همچنین کار کردن در محیطهای آلوده ( مانند مکان هایی که افراد معتاد در آن مشغول به کارند) و یا اشتغالی که امکان دسترسی به مواد را به راحتی فراهم کند (کار در داروخانه ها و بیمارستآن ها) اگر با آگاهی کافی و احتیاط های لازم همراه نباشد زمینه را برای گرایش به مصرف مواد فراهم می کند.

توجه به موارد زیر موجب کاهش خطر گرایش به مصرف مواد در محیط کار خواهد شد.

۱) رعایت تعادل بین کار، استراحت، تفریح و پرهیز از پرکاری.

۲) عدم معاشرت با افراد معتاد یا مشکوک به اعتیاد در محیط کار.

۳) افزایش سطح آگاهی در زمینه عوارض مصرف مواد در دراز مدت و تاثیر آن بر عملکرد شغلی.

● ازدواج و تشکیل خانواده

ازدواج یکی از مهم ترین فصول کتاب زندگی است. ازدواج می تواند رضایت آورترین و یا مایوس کننده ترین تجربه زندگی هر فرد باشد. این پدیده بر سلامت جسمی و روانی، نشاط و کارآیی فرد تاثیر چشمگیری بر جای می گذارد.

هرگونه عجله و شتابزدگی در ازدواج و فقدان تحقیق و مشورت کافی می تواند نتایج مصیبت باری به همراه داشته باشد. رعایت موارد زیر احتمال موفقیت در انتخاب همسر و رضایتمندی از زندگی زناشویی را افزایش می دهد.

۱) رعایت تناسب بین زوجین

رعایت تناسب در زمینه هایی چون آداب و رسوم و فرهنگ خانواده، میزان پایبندی به دستورات دینی و اخلاقی، تحصیلات، سن و سطح درآمد، احتمال موفقیت در ازدواج را افزایش می دهد. افرادی که در زمینه موارد یاد شده تناسب و شباهت بیشتری با یکدیگر دارند، در زندگی مشترک اختلافات کمتری خواهند داشت.

۲) دستیابی به استقلال مالی و عاطفی

ازدواج با فردی وابسته به دیگران، و کم اعتماد بنفس می تواند تجربه ای ناگوار و توام با ناکامی باشد. طرفین در هنگام ازدواج باید توان تصمیم گیری مستقل و اداره زندگی بدون کمک والدین را داشته باشند.

۳) واقع بینی در زمینه ماهیت ازدواج

انتظار اطاعت کامل، توقع تفاهم دائمی و عدم بروز اختلاف در زندگی زناشویی نمونه هایی از توقعات غیرواقع بینانه در ازدواج هستند. دستیابی به ازدواج موفق نتیجه مطالعه، تلاش و صبر و شکیبایی است و فعالیتی دائمی را طلب می کند. شناخت واقع بینانه افراد از یکدیگر و از پدیده ازدواج راه را برای دستیابی به موفقیت و رضایت خاطر هموار می کند.

۴) یادگیری مهارت های ابراز وجود، مهار هیجانات منفی و حل اختلاف

ابراز وجود یعنی توان بیان خواسته ها، افکار و هیجانات به طور مستقیم، صادقانه و مناسب. ابراز وجود مهارتی آموختنی است اما بسیاری از افراد به جای آن به پرخاشگری و یا رفتارهای منفعلانه روی می آورند. تقویت مهارت ابراز وجود در پیشگیری از اختلافات زناشویی و افزایش رضایتمندی از ازدواج نقش مهمی دارد. هیجانات منفی از قبیل خشم، اضطراب، یاس و غیره اگر به شیوه ای نامناسب ابراز گشته و آرامش محیط خانه را در معرض تهدید قرار دهند بایستی ریشه یابی و مهار شوند.

۵) افزایش آگاهی در زمینه مسائل عاطفی و جنسی

بی توجهی به نیازهای عاطفی و جنسی شریک زندگی، موجب بروز نارضایتی، اختلاف و حتی وقوع طلاق می شود. لازم است کلیه افراد، قبل از رسیدن به سن ازدواج، در زمینه مسائل عاطفی و جنسی آموزش ببینند. در واقع ارائه آموزش های جنسی متناسب با موقعیت سنی، باید از اوایل نوجوانی و توسط والدین و یا افراد مطلع و قابل اعتماد (مانند روانشناس، مشاور خانواده) انجام شود.

دکتر پروانه صفایی مقدم متخصص روانشناسی بالینی